پعقوب بن یاسر گوید متوکل  باطرافیانش میگفت موضوع ابن امام هادی ع  مرا خسته ودر مانده کرداز میگساری  همنشینی. با من سر باز میزند نمیتوانم در این باره از او فرصتی بدست اورم تا اورانزد مردم  خفیف و سبک کنم و الوده و گنهکار نشان دهم  انها گفتند اگر باو راه نمیابی برادرش موسی مبرقع هست او اهل ساز واواز است میخورد و میاشامد  و عشقبازی میکند متوکل گفت دنبالش بفرستبد اورا بیاوربد تا اورا در نظر مردم بجای ابن الرضا جا بزنیم و بگوببم. ابن همین است چون موسی برسید حضت ابولحسن امام هادی ع در محل پل وصیف ه جای ملاقات وارذین بود باو بر خورد وبراو سلام کردو حقش را ادا نمود سپس قرموداین مرد متوکل ترا  احضار کرده تا ابرویت ببرد وارزشت بکاهد مبادا نزد او اقرارکنی که هیچگاه شراب اشامیدنی موسی گفت اگر مرا بان دعوت کند چاره ام چیست فرمود ارزش خودت را پایین نیاورو ان کار را مکن که میخواهد رسوایت کند موسی نپذیرفت و حضرت  سخنش تکرار فرمود چون دید موسی اجالت نمیکند فرمود این مجلسیکه  متوکل برای تو فکر کرده مجلسی است که هرگزتو با اوگرد هم نیاییدموسی سه سال در انجا در انجا بود هر روز صبح میرفت باو میگفتند منوکل امروز کار دارد وشب بیاشب میامد مبگفتندمست است  صبح بیا صبح میامد میگفتند دوا اشامیده است تا سه سال بدین منوال گذشت و متوکل کشته شد و ممکن تچنشدبااو انجمن کند


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مشاوران|مدرسان|برنامه ریزان|سئو و دیجیتال مارکتینگ درآمد از بیت کوین معرفی بازی های شرطی ستاره سهیل نکس فور یو جک پارکینگ - درب اتوماتیک | ایمن رهرو ایلیا توان امین amoozesh forosh